فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

پیش‌غذا به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

غذایی که قبل از غذای اصلی داده می‌شود

فونتیک فارسی

pish ghazaa
اسم

hors d'oeuvre

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

با کمی پیش غذا شروع می‌کنم.

I'll start with some hors d'oeuvre.

یک قوطی کوچک خاویار به‌ عنوان پیش غذا سرو شد.

A small can of caviar was served as an hors d'oeuvre.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

پیش‌خدمت یک سینی از پیش‌غذاهای لذیذ برای مهمانان آورد.

The waiter brought out a tray of delicious hors d'oeuvres for the guests.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت پیش‌غذا

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پیش‌غذا» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پیش‌غذا

لغات نزدیک پیش‌غذا

پیشنهاد بهبود معانی