cripple, lame, maimed, game, paralyzed, limping, gimpy
cripple
lame
maimed
game
paralyzed
limping
gimpy
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
پس از تصادف چلاق شد.
After the accident, he became a cripple.
سگ چلاق تقلا میکرد با سه پای باقیماندهاش راه برود.
The cripple dog struggled to walk on its three remaining legs.
شکل درست و معیار این واژه «چلاق» است.
«چلاق» واژهای نهچندان احترامآمیز به معنای کسی است که یک یا هر دو پایش کوتاهتر یا ناتوان است، یعنی لنگ یا کسی که مشکل راه رفتن دارد.
شکل «چلاغ» نادرست است و در زبان فارسی پذیرفته نیست.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «چلاق» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/چلاق