امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

چیدن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

chidan
to pick (off), to pluck, to mow, to clip, to cut, to shear, to pare, to arrange, to put in order, to lay(as a table), to set

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد چیدن

  1. مترادف:
    کندن
  1. مترادف:
    بریدن قیچی کردن
  1. مترادف:
    قطع کردن
  1. مترادف:
    پهن کردن گستردن
  1. مترادف:
    قرار دادن نهادن
  1. مترادف:
    زدن ستردن
  1. مترادف:
    انتخاب کردن جدا کردن گلچین کردن گزیدن
  1. مترادف:
    ستردن پیراستن اصلاح کردن
  1. مترادف:
    دانه‌چینی کردن
  1. مترادف:
    ترتیب دادن مهیا کردن فراهم کردن

ارجاع به لغت چیدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «چیدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/چیدن

لغات نزدیک چیدن

پیشنهاد بهبود معانی