آیکن بنر

فقط تا پایان امروز - تا 50% تخفیف برای خرید اشتراک هوش مصنوعی

فقط تا پایان امروز - تا 50% تخفیف خرید AI

اعمال کد تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

چیدن به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

فعل متعدی
فونتیک فارسی / chidan /

to pick (off), to pluck, to mow, to clip, to cut, to shear, to pare, to cut off, to cut out, to crop, to nip, to tweeze

to pick

to pluck

to mow

to clip

to cut

to shear

to pare

to cut off

to cut out

to crop

to nip

to tweeze

جدا کردن، کندن، بریدن، زدن

گل چیدن

to pick flowers

انگور چیدن

to pluck grapes

فعل متعدی
فونتیک فارسی / chidan /

to arrange, to put in order, to lay, to range, to set, to array, to stow, to dispose

to arrange

to put in order

to lay

to range

to set

to array

to stow

to dispose

منظم کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

میز شام را چیدن

to lay the dinner table

لطفاً کتاب‌ها را روی قفسه بچین.

Please put in order the books on the shelf.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد چیدن

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
مترادف:
مترادف:
مترادف:
دانه‌چینی کردن

ارجاع به لغت چیدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «چیدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/چیدن

لغات نزدیک چیدن

پیشنهاد بهبود معانی