جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
Fast Dictionary - فست دیکشنری
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
جستوجو
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
اطلاعات بیشتر
نرمافزار iOS
اطلاعات بیشتر
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
لغات جستوجو شده
وبلاگ
معنی
ژولیدن به انگلیسی
آخرین بهروزرسانی:
یکشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۹
درهم شدن، نامرتب شدن، شانه نکرده بودن
فونتیک فارسی
zhoolidan
فعل لازم
to become disheveled, to be uncombed or untidy, to kink, to confuse, to snarl, to straggle
تبلیغات
(تبلیغات را حذف کنید)
لغات نزدیک ژولیدن
-
ژول
-
ژولی
-
ژولیدگی
-
ژولیدگی طناب
-
ژولیدگی گیسو
- ژولیدن
-
ژولیدن ریسمان
-
ژولیدن گیسو
-
ژولیدن مو
-
ژولیده
-
ژولیده بودن گیسو
دریافت فست دیکشنری از طریق اپاستور
دانلود مستقیم فست دیکشنری