فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

کاری به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • فونتیک فارسی

    kaari
  • effective, mortal, active, efficient
  • آدم
  • hard-working
  • curry, curry powder
  • potent
  • مجازی deathblow
  • potent
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد کاری

ارجاع به لغت کاری

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کاری» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کاری

پیشنهاد بهبود معانی