guardianship, bail, stewardship, tutelage
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
به قید کفالت آزاد کردن
to free on bail
بچهی یتیم تحت کفالت عمویش بود.
The orphan was in the guardianship of his uncle.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «کفالت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کفالت