آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

کلید به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / kelid /

key, passkey, switch

key

passkey

switch

وسیله‌ی بستن یا باز کردن قفل

آن کلید لعنتی کجاست؟

Where is that bloody key?

کلید را که بچرخانی در باز می‌شود، والسلام!

When you turn the key, the door opens and bob's your uncle!

نمونه‌جمله‌های بیشتر

یک دسته کلید

a bunch of keys

اسم
فونتیک فارسی / kelid /

switch, key, toggle switch, contact

switch

key

toggle switch

contact

وسیله‌ی قطع یا وصل جریان برق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

کلید استوانه‌ای

drum switch

(در موتورهای درون‌سوز) کلید افروزش، کلید احتراق

the ignition key

اسم
فونتیک فارسی / kelid /

clef, key, stop

clef

key

stop

(موسیقی) علامت آغاز خط‌های حامل

کلید سل

treble clef

کلید فا

bass clef

اسم
فونتیک فارسی / kelid /

lead, key, solution, password

lead

key

solution

password

راه حل، وسیله‌ی حل مسئله

کلید این مشکل

solution of this problem

کلید این مسئله‌ی ریاضی

the solution of this mathematical problem

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کلید

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
سوئیچ مفتاح مقلاد
متضاد:
مترادف:
پاسخنامه راه‌حل

ارجاع به لغت کلید

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کلید» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کلید

لغات نزدیک کلید

پیشنهاد بهبود معانی