آخرین به‌روزرسانی:

کوک به انگلیسی

معنی‌ها

فونتیک فارسی

kook

basting

tuned, in tune, wound (up), [fig.] wrought up, high(ly) - strung

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

tuning

coke

دوزندگی

blanket stitch

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کوک

  1. مترادف:
    منظم میزان
  1. مترادف:
    بخیه
  1. مترادف:
    انتیم سازگار
  1. مترادف:
    روبه‌راه روشن
  1. مترادف:
    تحریک خشمگین عصبی غضبناک
  1. مترادف:
    گنبد
  1. مترادف:
    کوکنار
  1. مترادف:
    کاهو
  1. مترادف:
    آبی کبود

ارجاع به لغت کوک

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کوک» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کوک

لغات نزدیک کوک

پیشنهاد بهبود معانی