جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم متن
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
اطلاعات بیشتر
نرمافزار iOS
اطلاعات بیشتر
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
لغات جستوجو شده
وبلاگ
معنیها
مترادف و متضاد
کوک به انگلیسی
آخرین بهروزرسانی:
چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱
فونتیک فارسی
kook
basting
tuned, in tune, wound (up), [fig.] wrought up, high(ly) - strung
tuning
coke
دوزندگی
blanket stitch
پیشنهاد و بهبود معانی
تبلیغات
(تبلیغات را حذف کنید)
مترادف و متضاد کوک
منظم، میزان
بخیه
انتیم، سازگار
روبهراه، روشن
تحریک، خشمگین، عصبی، غضبناک
گنبد
کوکنار
کاهو
آبی، کبود
لغات نزدیک کوک
-
کوفک مو
-
کوفی
- کوک
-
کوک اطراف جای دکمه
-
کوک حاشیه پتو و پارچه های ضخیم
پیشنهاد و بهبود معانی
دریافت فست دیکشنری از طریق اپاستور
دانلود مستقیم فست دیکشنری