یک جای متعلق به خودم (یک مکان شخصی)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I just want a place of my own, where I can relax.
من فقط یک جای متعلق به خودم می خواهم، جایی که بتوانم استراحت کنم.
She finally has a place of her own after years of sharing.
او بالاخره بعد از سالها [زندگی] مشترک، یک جای متعلق به خودش دارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «a place of my own» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/a-place-of-my-own