آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۰ مرداد ۱۴۰۴

    Aboard

    əˈbɔːrd əˈbɔːd

    معنی aboard | جمله با aboard

    plural adverb preposition C1

    روی، توی، از روی، روی یا داخل (کشتی یا هواپیما)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    Once aboard, they started walking on the ship's deck.

    پس از سوار شدن، شروع به راه رفتن روی عرشه‌ی کشتی کردند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد aboard

    1. adjective on or in a transportation object
      Synonyms:
      on on board traveling in transit loaded embarked boarded en route consigned
      Antonyms:
      off not on

    Idioms

    come aboard !

    سوار شو، سوار شوید !، بفرمایید!

    all aboard !

    سوار شوید!

    سوال‌های رایج aboard

    معنی aboard به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «aboard» در زبان فارسی به «سوار بر»، «روی کشتی یا وسیله نقلیه» یا «داخل وسیله نقلیه» ترجمه می‌شود.

    «Aboard» یکی از واژگان پرکاربرد در زبان انگلیسی است که به حالت حضور یا قرار گرفتن یک فرد یا شیء داخل یا روی یک وسیله نقلیه مانند کشتی، هواپیما، قطار یا اتوبوس اشاره دارد. این کلمه معمولاً به معنای ورود یا حضور در داخل چنین وسیله‌ای به کار می‌رود و می‌تواند به صورت قیدی، حرف اضافه یا حتی صفت به کار گرفته شود. برای مثال، جمله‌ای مانند «All passengers are aboard the ship» به معنای «تمام مسافران سوار کشتی شده‌اند» است.

    تاریخچه کاربرد «aboard» به دوران قدیم‌تر زبان انگلیسی بازمی‌گردد که در آن زمان سفرهای دریایی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود. در آن دوره، واژه‌هایی مانند «aboard» نقش کلیدی در توصیف ورود به کشتی‌ها و ناوگان‌های دریایی داشتند. با پیشرفت تکنولوژی و افزایش انواع وسایل نقلیه، کاربرد این کلمه توسعه یافته و به تمامی وسایل حمل و نقل عمومی و خصوصی تعمیم پیدا کرده است.

    از لحاظ دستوری، «aboard» معمولاً پس از افعال حرکت یا ورود به کار می‌رود و گاهی می‌تواند جایگزین عباراتی مانند «on board» شود. در نوشتار رسمی و غیررسمی، این واژه نقش مهمی در بیان موقعیت و حالت قرارگیری اشخاص یا اشیاء دارد. همچنین، در متون ادبی و مکالمات روزمره به شکل گسترده‌ای استفاده می‌شود، زیرا معنای واضح و دقیقی برای حضور در وسیله نقلیه منتقل می‌کند.

    از نظر فرهنگی، مفهوم «aboard» با سفر و ماجراجویی گره خورده است. قرار گرفتن «روی کشتی» یا «در هواپیما» نماد شروع یک سفر، تجربه‌ای نو یا ورود به مرحله‌ای تازه از زندگی است. این کلمه در ادبیات و فیلم‌ها به عنوان نمادی از گذار، تغییر یا شروع یک فصل جدید مورد استفاده قرار می‌گیرد و به نوعی حس هیجان و انتظار را منتقل می‌کند.

    «aboard» واژه‌ای است که در توصیف حرکت، حضور و تجربه سفر نقش بسیار مهمی ایفا می‌کند. آشنایی با این کلمه و کاربردهای دقیق آن، به افراد کمک می‌کند تا در مکالمات روزمره و متون رسمی، مفهوم موقعیت و حرکت را به شکلی واضح و زیبا بیان کنند. این کلمه، به دلیل سهولت استفاده و مفهوم مشخص، از واژگان محبوب و کاربردی زبان انگلیسی به شمار می‌رود.

    ارجاع به لغت aboard

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «aboard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/aboard

    لغات نزدیک aboard

    • - abo
    • - abo system
    • - aboard
    • - abode
    • - abolish
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.