Acculturation

əˌkʌltʃəˈreɪʃn əˌkʌltʃrˈeɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
(آمریکا) جذب و پذیرش فرهنگ به‌خصوص، فرهیختگی، فرهیزش، فرهنگ‌پذیری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
noun
(آمریکا) اثر متقابل فرهنگها (به‌ویژه اگر دارای تماس نزدیک باشند)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد acculturation

  1. noun adjustment to culture
    Synonyms:
    assimilation acclimatization naturalization nationalization culture shock

ارجاع به لغت acculturation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «acculturation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/acculturation

لغات نزدیک acculturation

پیشنهاد بهبود معانی