شکل جمع:
autisticsصفت تفضیلی:
more autisticصفت عالی:
most autisticپزشکی روانپزشکی روانشناسی سلامت روان مبتلا به اوتیسم، اوتیستیک
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
an autistic child
کودک مبتلا به اوتیسم
The autistic man had difficulty understanding nonverbal cues.
این مرد مبتلا به اوتیسم در درک نشانههای غیرکلامی مشکل داشت.
The teacher provided extra support to the autistic student during class to help him succeed.
این معلم در طول کلاس از دانشآموز اوتیستیک حمایت بیشتری کرد تا به موفقیت او کمک کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «autistic» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/autistic