گذشتهی ساده:
bachedشکل سوم:
bachedسومشخص مفرد:
bachesوجه وصفی حال:
bachingهمچنین در معنای اول میتوان از batch بهجای bach استفاده کرد.
همچنین میتوان از batched بهجای bached، از batching بهجای baching و از batches بهجای baches استفاده کرد.
مجرد زندگی کردن، تنها زندگی کردن
Since his wife had been hospitalized for six months, he got used to bachelorhood.
چون زنش شش ماه در بیمارستان بستری بود، او به تنها زیستن خو گرفت.
My friend loves to bach and enjoy the single life.
دوست من عاشق تنها زندگی کردن و لذت بردن از زندگی مجردی است.
خانهی کوچک، کلبه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We spent the weekend at our bach by the lake.
آخرهفته را در کلبهی کنار دریاچه گذراندیم.
The bach had a beautiful view of the mountains.
خانهی کوچک منظرهی زیبایی از کوهها داشت.
موسیقی یوهان سباستیان باخ (موسیقیدان آلمانی)
I enjoy listening to Bach's compositions.
از شنیدن آهنگهای باخ لذت میبرم.
The music of Bach is timeless and continues to inspire generations.
موسیقی یوهان سباستیان باخ جاودانه است و همچنان باعث ترغیب نسلهاست.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bach» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bach