امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Blue Cheese

ˈbluːˈtʃiːz bluːtʃiːz
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین bleu cheese نیز نوشته می‌شود ولی حالت نوشتار blue cheese رایج است.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable
    پنیر رگه‌آبی، بلوچیز (نوعی پنیر که از شیر گاو یا گوسفند یا بز و به کمک کپک خوراکی آبی‌رنگی از خانواده‌ی پنی‌سیلین تهیه می‌شود و گرایش عطر و طعم آن به تیزی و شوری است)
    • - I can't stand the smell of blue cheese.
    • - نمی‌توانم بوی پنیر رگه‌آبی را تحمل کنم.
    • - The salad dressing was made with a chunk of blue cheese.
    • - سس سالاد با تکه‌ای بلوچیز درست شده بود.
    • - Blue cheese is a popular ingredient in many dishes.
    • - پنیر رگه‌آبی یکی از اجزای محبوب در بسیاری از غذاها به شمار می‌آید.
    • - Some people find the strong smell of bleu cheese off-putting.
    • - برخی افراد بوی تند بلوچیز را ناخوشایند می‌دانند.
    • - The pungent aroma of bleu cheese filled the room.
    • - عطر تند بلوچیز اتاق را پر کرده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت blue cheese

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blue cheese» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/blue-cheese

لغات نزدیک blue cheese

پیشنهاد بهبود معانی