تسلیم فشار شدن، زیر بار فشار رفتن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The company eventually bowed to pressure from consumers and changed its policy.
این شرکت در نهایت تسلیم فشار مصرف کنندگان شد و سیاست خود را تغییر داد.
He refused to bow to pressure and stood by his principles.
او حاضر نشد زیر بار فشار برود و پای اصول خود ایستاد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bow to pressure» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bow-to-pressure