فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Brandy

ˈbrændi ˈbrændi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    brandies

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    کنیاک، با کنیاک مخلوط کردن
    • - cherry brandy
    • - براندی گیلاس
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد brandy

  1. noun
    Synonyms: cognac, marc, Schnaps (German), aguardiente (Spanish), eau-de-vie (French), aqua vitae (Latin), slivovitz, aqua-vitae, armagnac, applejack, calvados, grappa, whiskey, kirsch, eau-de-vie, kirschwasser, framboise, mirabelle, spirits

ارجاع به لغت brandy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brandy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/brandy

لغات نزدیک brandy

پیشنهاد بهبود معانی