آخرین به‌روزرسانی:

Whiskey

ˈwɪski ˈwɪski

شکل جمع:

whiskeys

توضیحات:

همچنین می‌توان از whisky به‌ جای whiskey استفاده کرد.

همچنین می‌توان از شکل جمع whiskies به‌ جای whiskeys استفاده کرد.

معنی‌ها

noun uncountable

وسکی

noun countable

یک شیشه ویسکی، یک بطری ویسکی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد whiskey

  1. noun a liquor made from fermented mash of grain
    Synonyms:
    alcohol liquor booze whisky drink spirits moonshine distill bourbon scotch rye irish canadian hooch hard-liquor firewater rotgut home brew likker alky redeye poteen aqua-vitae usquebaugh white-lightning mountain-dew sneaky pete spiritus frumenti distillery moonshiner distiller

ارجاع به لغت whiskey

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «whiskey» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/whiskey

لغات نزدیک whiskey

پیشنهاد بهبود معانی