امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bunt

bʌnt bʌnt
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین می‌توان از stinking smut به‌ جای bunt استفاده کرد.

معنی

  • noun adverb
    فشار با سر، (دربیس بال) زدن توپ، ناخوشی قارچی گندم، غربال، زدن، فشاردادن، (عامیانه) توپ زدن، الک کردن، اصلاح کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bunt

  1. verb hit half-heartedly
    Synonyms: butt, lay it down, meet, sacrifice, throw, toss

ارجاع به لغت bunt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bunt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bunt

لغات نزدیک bunt

پیشنهاد بهبود معانی