فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Burial Ground

ˈberiəlˈɡraʊnd ˈberɪəlɡraʊnd

معنی

گورستان، قبرستان، آرامگاه، (کاشانی) رویه‌ی مزار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد burial ground

  1. noun burial place
    Synonyms:
    cemetery graveyard burying ground burial yard burying place plot necropolis final resting place family plot catacomb potter's field bone yard city of the dead bone orchard

ارجاع به لغت burial ground

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «burial ground» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/burial ground

لغات نزدیک burial ground

پیشنهاد بهبود معانی