فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Cemetery

ˈseməteri ˈsemətri
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    cemeteries

معنی و نمونه‌جمله

noun countable B2
گورستان، قبرستان، ارامگاه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- My uncle's grave is in Behesht Zahra cemetery.
- آرامگاه عمویم در گورستان بهشت زهرا است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cemetery

  1. noun burial ground
    Synonyms:
    graveyard churchyard resting place grave tomb vault sepulcher crypt necropolis eternal home garden memorial park city of the dead God’s acre mortuary funerary grounds catacomb charnel house ossuary potter’s field Golgotha boot hill marble town polyandrium charnel

ارجاع به لغت cemetery

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cemetery» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cemetery

لغات نزدیک cemetery

پیشنهاد بهبود معانی