Calk

kɒːk kɔːk
آخرین به‌روزرسانی:
  • noun verb - transitive adverb
    ( caulker ، calker ، caulk =) بتونه‌کاری کردن،زیرپوش‌سازی کردن، مسدود کردن، نعل زدن، (. vt ):سرخوردن روی یخ، با نعل یا لگد اسب مجروح شدن، کپیه کردن، محاسبه کردن، چرت زدن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت calk

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «calk» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/calk

لغات نزدیک calk

پیشنهاد بهبود معانی