فاحشهی تلفنی
The call girl arrived promptly at the designated location.
فاحشهی تلفنی بلافاصله به محل تعیین شده رسید.
The movie featured a call girl trying to escape her past.
این فیلم داستان فاحشهی تلفنیای است که سعی در فرار از گذشتهی خود دارد.
کارگر جنسی (که برای همراهی در مهمانی یا مراسمی استخدام میشود)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She met the call girl at a glamorous party in the city.
او در مهمانی پرزرقوبرق داخل شهر، با کارگر جنسی ملاقات کرد.
Alex was surprised to learn that she used to work as a call girl.
الکس از فهمیدن اینکه او قبلاً بهعنوان کارگر جنسی کار میکرد تعجب کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «call girl» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/call-girl