شکل جمع:
hookersفاحشه، روسپی، جنده، بدکاره، قحبه، کارگر جنسی
The detective had been tracking the notorious hooker for weeks.
کارآگاه هفتهها فاحشهی بدنام را تعقیب کرده بود.
Hookers often face dangerous situations and exploitation in their line of work.
کارگران جنسی اغلب در مسیر کاری خود با موقعیتهای خطرناک و سوءاستفاده مواجه میشوند.
هوکر (بازیکن راگبی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The hooker made a crucial play by stealing the ball.
هوکر با گرفتن توپ، بازی حساسی انجام داد.
The hooker's quick reflexes allowed him to snag the ball with his foot.
واکنشهای سریع هوکر به او اجازه داد تا توپ را با پا بگیرد.
قدیمی شات (نوشیدنی الکلی)
The bartender served him a hooker of beer in a chilled glass.
متصدی بار در یک لیوان سرد یک شات آبجو برای او ریخت.
Pour yourself a hooker of whiskey to unwind after a long day.
برای خودتان یک شات ویسکی بریزید تا بعداز یک روز طولانی آرام شوید.
قایق ماهیگیری، قایقی که با قلاب ماهی میگیرد، قایق قلابانداز
Fishermen relied on the sturdy hooker to navigate the rough waters off the Irish coast.
ماهیگیران برای حرکت در آبهای خروشان سواحل ایرلند به قایق ماهیگیری محکم متکی بودند.
The hooker set out from the harbor at dawn.
قایق ماهیگیری در سحرگاه از بندر به راه افتاد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hooker» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hooker