امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bawd

ˈbɒd bɔːd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
جاکش، دلال محبت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bawd

  1. noun A woman who engages in sexual intercourse for payment
    Synonyms: prostitute, harlot, whore, tart, call girl, camp follower, courtesan, scarlet woman, streetwalker, cocotte, strumpet, hooker, moll, cyprian, maquereau, meretrix, fancy woman, working girl, sporting lady, lady of pleasure, woman of the street, poule

ارجاع به لغت bawd

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bawd» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bawd

لغات نزدیک bawd

پیشنهاد بهبود معانی