فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Bawd

ˈbɒd bɔːd

معنی

noun

جاکش، دلال محبت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bawd

  1. noun a woman who engages in sexual intercourse for payment
    Synonyms:
    prostitute whore hooker call girl harlot streetwalker tart moll working girl lady of pleasure woman of the street courtesan scarlet woman fancy woman sporting lady camp follower cocotte strumpet cyprian maquereau meretrix poule

ارجاع به لغت bawd

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bawd» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bawd

لغات نزدیک bawd

پیشنهاد بهبود معانی