آخرین به‌روزرسانی:

Causation

kɑːˈzeɪʃn kɔːˈzeɪʃn

شکل جمع:

causations

معنی

noun

سبب، نسب میان علت و معلول

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد causation

  1. noun the act of causing something to happen
    Synonyms:
    causing

ارجاع به لغت causation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «causation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/causation

لغات نزدیک causation

پیشنهاد بهبود معانی