با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Cheesecake

ˈtʃiːzkeɪk ˈtʃiːzkeɪk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    cheesecakes

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    غذا و آشپزی کیک پنیر، چیزکیک
    • - My grandma makes the best cheesecake in the world.
    • - مادربزرگم بهترین چیزکیک دنیا را درست می‌کند.
    • - I decided to bake a cheesecake for my friend's birthday instead of a traditional cake.
    • - تصمیم گرفتم برای تولد دوستم به جای یک کیک مرسوم چیزکیک درست کنم.
  • noun slang countable
    انگلیسی آمریکایی قدیمی عکس زنانی که از نظر جنسی جذاب‌اند و لباس کمی پوشیده‌اند، زنانی که در چنین عکس‌هایی ظاهر می‌شوند
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت cheesecake

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cheesecake» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cheesecake

لغات نزدیک cheesecake

پیشنهاد بهبود معانی