چینو (نوعی پارچه از جنس کتان که به شکل جناغی بافته شده و محکم و بادوام است)
The fabric of my new pants is chino.
پارچهی شلوار جدیدم چینو است.
The chino fabric has a smooth texture.
پارچهی چینو بافتی صاف و نرم دارد.
پوشاک شلوار چینو (chinos)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The store had a great selection of chinos in various colors and sizes.
این فروشگاه دارای مجموعهای عالی از شلوارهای چینو در رنگها و اندازههای مختلف بود.
My dad prefers to wear chinos.
پدرم ترجیح میدهد شلوار چینو بپوشد.
چینی و ...، چین و ... (-Chino)
Sino-Soviet split
شکاف چینی-شوروی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «chino» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chino