منطقبافی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The professor's argument was full of choplogic.
استدلال پروفسور مملو از منطقبافی بود.
The lawyer's choplogic failed to convince the jury of his client's innocence.
منطقبافی وکیل نتوانست هیئت منصفه را به بیگناهی موکلش متقاعد کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «choplogic» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/choplogic