شکل نوشتاری دیگر این لغت: closefitting
تنگ، چسبان، بدننما (لباس)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The bride looked stunning in her close-fitting wedding dress.
عروس در لباس عروس بدننمایی که به تن داشت، خیرهکننده به نظر میرسید.
The athlete wore a closefitting jersey to enhance his performance.
این ورزشکار برای بهبود عملکرد خود پیراهنی چسبان پوشید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «close-fitting» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/close-fitting