با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Cocoa

    ˈkoʊkoʊ ˈkəʊkəʊ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      cocoas

    معنی‌ها

    noun uncountable
    (cacao، coconut، coco) درخت کاکائو، کاکائو

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    noun uncountable
    شیرکاکائو
    noun uncountable
    رنگ کاکائویی
    آموزش تمامی رنگ ها به زبان انگلیسی
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد cocoa

    1. noun A beverage made from cocoa powder and milk and sugar; usually drunk hot
      Synonyms: chocolate, associated word: theobromine, bean, beverage, brown, hot-chocolate, hot, drinking chocolate

    ارجاع به لغت cocoa

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «cocoa» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cocoa

    لغات نزدیک cocoa

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی