آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۹ مهر ۱۴۰۴

    Crinkly

    ˈkrɪŋkli ˈkrɪŋkli

    معنی crinkly | جمله با crinkly

    adjective

    چروکیده، چروک، پُرچین‌وچروک، چین‌خورده، چین‌برداشته

    brown crinkly paper

    کاغذ چین‌خورده‌ی قهوه‌ای

    a crinkly green silk dress

    لباس ابریشمی سبز پُرچین‌وچروک

    adjective

    (مو) مجعّد، فِردار

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    crinkly hair

    موهایِ فِردار

    crinkly fair hair

    موهای روشنِ مجعّد

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد crinkly

    1. adverb wavy
      Synonyms:
      curly crinkled wrinkled crimped sinuous

    سوال‌های رایج crinkly

    معنی crinkly به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «crinkly» در زبان فارسی به «چروکیده»، «پرچین‌وچروک» یا «چروک» ترجمه می‌شود.

    این واژه از ریشه‌ی فعل crinkle گرفته شده است که به معنای «چین خوردن»، «موج‌دار شدن» یا «چروکیدن» است. هنگامی که چیزی را crinkly توصیف می‌کنیم، معمولاً به ظاهر یا بافتی اشاره داریم که ناصاف، موج‌دار یا پر از خطوط ریز است. این واژه نه‌تنها برای توصیف اشیای فیزیکی مانند پارچه یا کاغذ، بلکه برای توصیف عناصر طبیعی یا حتی ویژگی‌های چهره نیز به کار می‌رود.

    در توصیف ظاهری، crinkly اغلب برای اشاره به مو، پارچه یا مواد سبک استفاده می‌شود. برای مثال، «crinkly hair» به مویی گفته می‌شود که حالت طبیعی‌اش موج‌دار یا فرفری است، بی‌آنکه لزوماً آشفته به نظر برسد. همین‌طور، «crinkly fabric» به پارچه‌ای اطلاق می‌شود که بافتی ناصاف یا چروک دارد و گاه این چروک‌ها بخشی از طراحی آن هستند. در این کاربرد، واژه‌ی crinkly بار منفی ندارد؛ بلکه گاهی نشانه‌ی طبیعی بودن، لطافت یا اصالت بافت است.

    در حوزه‌ی طبیعت، واژه‌ی crinkly برای توصیف برگ‌ها، گلبرگ‌ها یا سطوح طبیعی کاربرد فراوان دارد. برگ‌هایی که لبه‌های موج‌دار یا سطحی ناصاف دارند، اغلب «crinkly leaves» نامیده می‌شوند. در این معنا، crinkly به ساختارهای زنده‌ای اشاره دارد که با گذر زمان یا تحت تأثیر عوامل محیطی شکل گرفته‌اند. این تعبیر در ادبیات توصیفی و شعر نیز دیده می‌شود؛ جایی که crinkly برگ‌ها یا آب‌ها استعاره‌ای از حرکت، گذر زمان یا ناپایداری زیبایی است.

    در توصیف چهره‌ی انسان نیز این واژه کاربردی شاعرانه و صمیمی دارد. مثلاً وقتی گفته می‌شود «his crinkly eyes» یا «her crinkly smile»، منظور چشمانی است که هنگام خندیدن گوشه‌هایشان پر از چین‌های ریز می‌شود. این تعبیر اغلب برای نشان دادن گرما، مهربانی یا تجربه‌ی سال‌های زندگی به کار می‌رود. بنابراین، crinkly در این بافت معنایی عاطفی و انسانی پیدا می‌کند و از مرز توصیف ظاهری فراتر می‌رود.

    از نظر آوایی، خود واژه‌ی crinkly با صدای «k» و «r» در آغاز و تکرار هجای «-kly» در پایان، حس خش‌خش یا صدای چین خوردن را تداعی می‌کند. به همین دلیل، در ادبیات و توصیف‌های شاعرانه، این واژه گاه نه فقط برای معنا، بلکه برای موسیقی کلام نیز انتخاب می‌شود. crinkly در زبان انگلیسی تصویری است از ظرافت و ناصافی در عین زیبایی؛ چیزی که کامل نیست اما طبیعی و زنده به نظر می‌رسد.

    crinkly واژه‌ای است که میان فیزیک و احساس پیوند برقرار می‌کند. می‌تواند از کاغذی قدیمی سخن بگوید که گوشه‌هایش موج برداشته، از لبخندی صمیمی که چروک‌های ظریفش نشانه‌ی زندگی است، یا از برگ‌های پاییزی که زیر نور خورشید برق می‌زنند. crinkly یادآور این است که زیبایی، همیشه در صافی و بی‌نقصی نیست، بلکه گاه در همین چین‌های کوچک و نامنظم پنهان است.

    ارجاع به لغت crinkly

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «crinkly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/crinkly

    لغات نزدیک crinkly

    • - crinkle
    • - crinkleroot
    • - crinkly
    • - crinkly eyes
    • - crinkum-crankum
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    Noah no-brainer halve open-minded once only ostentatious orally open to deuce constipation the bereaved bereaved initiate Swiss ball تملق عازم غبطه غبطه خوردن طرفه العین طلیعه تنبک طویله طویل ظنین عجوزه عروج علاج بفرمایید عمامه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.