آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۹ مهر ۱۴۰۴

    Crinkly Eyes

    معنی crinkly eyes | جمله با crinkly eyes

    collocation

    چشم های چین دار (معمولا چین و چروک دور چشم)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالوکیشن‌های پیشرفته

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    She had kind, crinkly eyes that smiled along with her mouth.

    او چشم‌های مهربان و چین‌داری داشت که همراه با دهانش می‌خندیدند.

    His crinkly eyes showed his age, but also his good humor.

    چشمان چین دار او سن او را نشان می داد، اما همچنین خوش اخلاقی او را.

    پیشنهاد بهبود معانی

    سوال‌های رایج crinkly eyes

    معنی crinkly eyes به فارسی چی می‌شه؟

    عبارت «crinkly eyes» در زبان فارسی به «چشمان چروک‌دار» یا «چشم‌های چروکیده» ترجمه می‌شود.

    این ترکیب از صفت crinkly به معنای «دارای چین و شکن» و اسم eyes به معنای «چشم‌ها» ساخته شده است. این عبارت بیشتر بار احساسی و توصیفی دارد تا فیزیکی؛ زیرا اشاره به حالتی دارد که گوشه‌های چشم بر اثر لبخند، خنده یا گذر زمان پر از چین‌های ظریف می‌شود—چین‌هایی که اغلب نشانه‌ی گرما، صمیمیت و تجربه‌ی زندگی هستند.

    در توصیف چهره، crinkly eyes معمولاً مفهومی مثبت و دل‌نشین دارد. وقتی گفته می‌شود «he had crinkly eyes» یا «her crinkly eyes lit up when she smiled»، منظور چشمانی است که با لبخند، پر از زندگی و احساس می‌شوند. این چین‌های ظریف در اطراف چشم‌ها نوعی صداقت و گرما را منتقل می‌کنند و برخلاف تصورات رایج درباره‌ی پیری یا چروک، در این‌جا به‌عنوان نشانه‌ای از انسانیت و مهربانی در نظر گرفته می‌شوند. چنین چشمانی در ادبیات عاشقانه یا توصیف شخصیت‌های مثبت اغلب به کار می‌روند، زیرا در نگاهشان چیزی از صداقت و آرامش نهفته است.

    از دید روان‌شناسی چهره، crinkly eyes نشانه‌ی «لبخند واقعی» یا Duchenne smile است؛ لبخندی که در آن نه‌تنها لب‌ها، بلکه عضلات اطراف چشم نیز درگیر می‌شوند. این نوع لبخند برخلاف لبخندهای ساختگی، از درون می‌آید و احساس شادی واقعی را منتقل می‌کند. بنابراین، وقتی در متنی گفته می‌شود کسی «had crinkly eyes when he smiled»، منظور آن است که لبخند او از دل برمی‌خیزد، نه از اجبار. این ویژگی چهره، به‌ویژه در ارتباطات انسانی، نقشی مهم در ایجاد حس اعتماد و صمیمیت دارد.

    در ادبیات و سینما، crinkly eyes ابزاری توصیفی برای ترسیم شخصیت‌هایی است که یا تجربه‌ی زندگی را در نگاهشان دارند، یا مهربانی و شوخ‌طبعی را در چهره‌شان آشکار می‌سازند. نویسندگان از این عبارت برای توصیف پدربزرگ‌های مهربان، معلمان دلسوز یا عاشقانی استفاده می‌کنند که خنده‌شان صادق و آرام است. در چنین بافتی، چین‌های اطراف چشم نه نشانه‌ی گذر عمر، بلکه یادگار لحظات لبخند و محبت‌اند.

    از منظر زیبایی‌شناسی، crinkly eyes تضادی زیبا میان گذر زمان و طراوت احساس را نشان می‌دهد. در حالی که بسیاری از جنبه‌های ظاهر ممکن است با افزایش سن تغییر کنند، چشم‌هایی که هنوز با لبخند برق می‌زنند، نشانه‌ی زنده بودن روح و شادابی درونی‌اند. این عبارت، تصویری شاعرانه از انسان‌هایی است که زندگی را با مهربانی و لبخند پذیرفته‌اند.

    crinkly eyes تنها توصیفی ظاهری نیست، بلکه استعاره‌ای از صداقت، گرما و تجربه‌ی انسانی است. این عبارت یادآور آن است که زیبایی در چشمانی نهفته است که بارها خندیده‌اند، نه در آن‌هایی که بی‌چین و بی‌حرکت مانده‌اند. چروک‌های ریز کنار چشم، در واقع خطوطی از خاطره، لبخند و سال‌های زندگی‌اند—نشانه‌هایی از نگاهی که جهان را با عشق دیده است.

    ارجاع به لغت crinkly eyes

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «crinkly eyes» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/crinkly-eyes

    لغات نزدیک crinkly eyes

    • - crinkleroot
    • - crinkly
    • - crinkly eyes
    • - crinkum-crankum
    • - crinoid
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.