فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Crochet

kroʊˈʃeɪ ˈkrəʊʃeɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun adverb
    قلابدوزی، با میل سرکج بافتن، قلابدوزی کردن
    • - a crocheted hat
    • - کلاه قلاب‌بافی‌شده
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد crochet

  1. verb Make a piece of needlework by interlocking and looping thread with a hooked needle
    Synonyms: hook
  2. noun Needlework done by interlocking looped stitches with a hooked needle
    Synonyms: crocheting

ارجاع به لغت crochet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crochet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/crochet

لغات نزدیک crochet

پیشنهاد بهبود معانی