جریان متقاطع، جریان مخالف (در رود ودریا وغیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The swimmer, who was caught in a powerful crosscurrent, drowned.
شناگری که در جریان مخالف نیرومندی گرفتار شده بود غرق شد.
political cross-currents
پاد روندهای سیاسی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «crosscurrent» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/crosscurrent