فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Crosscurrent

American: ˈkrɒˌskərənt British: ˈkrɒskʌrənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    جریان متقاطع، جریان مخالف (در رود ودریا وغیره)
    • - The swimmer, who was caught in a powerful crosscurrent, drowned.
    • - شناگری که در جریان مخالف نیرومندی گرفتار شده بود غرق شد.
    • - political cross-currents
    • - پاد روندهای سیاسی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد crosscurrent

  1. noun A stretch of turbulent water in a river or the sea caused by one current flowing into or across another current
    Synonyms: rip, riptide, tide-rip, countercurrent
  2. noun Actions counter to the main group activity
    Synonyms: countercurrent

ارجاع به لغت crosscurrent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crosscurrent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/crosscurrent

لغات نزدیک crosscurrent

پیشنهاد بهبود معانی