پارچهی موجدار، پارچهی شامی
She wore a stunning gown made of damask.
لباس مجلسی خیرهکنندهای به تن داشت که پارچهی آن پارچهی موجدار بود.
I ran my fingers over the smooth surface of the damask.
انگشتانم را روی سطح صاف پارچهی شامی کشیدم.
فولاد موجدار، فولاد نقشدار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The intricate patterns on the damask were mesmerizing.
نقوش پیچیدهی روی فولاد موجدار مسحورکننده بود.
The patterns on the damask gleamed in the sunlight.
نقوش روی فولاد نقشدار در زیر نور خورشید میدرخشید.
رنگ صورتی تند
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی رنگ
I couldn't resist buying the luxurious damask bedding set.
نمیتوانستم در برابر خریدن سرویس خواب صورتی تند مجلل دوام بیاورم.
The damask curtains added a touch of elegance to the room.
پردههای صورتی تند به اتاق ظرافت بخشیدند.
از جنس پارچهی شامی، از جنس پارچهی موجدار، مربوط به پارچهی شامی، مربوط به پارچهی موجدار
The luxurious hotel suite featured damask upholstery.
سوئیت مجلل هتل دارای رومبلیهای شامی است.
The dining table was adorned with a beautiful damask tablecloth.
میز ناهارخوری با رومیزی زیبای موجدار مزین شده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «damask» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/damask