ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

Damask

ˈdæməsk ˈdæməsk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable
    پارچه‌ی موج‌دار، پارچه‌ی شامی
    • - She wore a stunning gown made of damask.
    • - لباس مجلسی خیره‌کننده‌ای به تن داشت که پارچه‌ی آن پارچه‌ی موج‌دار بود.
    • - I ran my fingers over the smooth surface of the damask.
    • - انگشتانم را روی سطح صاف پارچه‌ی شامی کشیدم.
  • noun
    فولاد موج‌دار، فولاد نقش‌دار
    • - The intricate patterns on the damask were mesmerizing.
    • - نقوش پیچیده‌ی روی فولاد موج‌دار مسحورکننده بود.
    • - The patterns on the damask gleamed in the sunlight.
    • - نقوش روی فولاد نقش‌دار در زیر نور خورشید می‌درخشید.
  • adjective noun uncountable
    رنگ صورتی تند
    • - I couldn't resist buying the luxurious damask bedding set.
    • - نمی‌توانستم در برابر خریدن سرویس خواب صورتی تند مجلل دوام بیاورم.
    • - The damask curtains added a touch of elegance to the room.
    • - پرده‌های صورتی تند به اتاق ظرافت بخشیدند.
  • adjective
    از جنس پارچه‌ی شامی، از جنس پارچه‌ی موج‌دار، مربوط به پارچه‌ی شامی، مربوط به پارچه‌ی موج‌دار
    • - The luxurious hotel suite featured damask upholstery.
    • - سوئیت مجلل هتل دارای رومبلی‌های شامی است.
    • - The dining table was adorned with a beautiful damask tablecloth.
    • - میز ناهارخوری با رومیزی زیبای موج‌دار مزین شده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت damask

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «damask» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ مرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/damask

لغات نزدیک damask

پیشنهاد بهبود معانی