فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Dartboard

ˈdɑːrtbɔːrd ˈdɑːtbɔːd

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

ورزش تخته‌دارت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

He threw his dart at the dartboard.

دارت خود را به سمت تخته‌دارت پرتاب کرد.

The dartboard hung on the wall.

تخته‌دارت به دیوار آویزان بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dartboard

  1. noun a circular board of wood or cork used as the target in the game of darts
    Synonyms:
    dart board

ارجاع به لغت dartboard

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dartboard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dartboard

لغات نزدیک dartboard

پیشنهاد بهبود معانی