دوبرابر،بهطور مضاعف ،از دو راه ،از دو جهت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I was doubly happy to see David and his wife.
از دیدن داوید و همسرش خوشحالی من دو چندان شد.
He is doubly disadvantaged: old age and lack of education.
او از دو نظر ضعف دارد: سالمندی و نداشتن تحصیلات.
doubly dentate
دارای دو ردیف دندانه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «doubly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/doubly