با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Twice

twaɪs twaɪs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb A2
    دو بار، دو دفعه، دو مرتبه، دو برابر
    • - He called his wife twice but she didn't answer.
    • - همسرش را دو بار صدا کرد اما او جواب نداد.
    • - I had to remind her twice to finish her homework.
    • - باید دو دفعه به او یادآوری می‌کردم که تکلیفش را تمام کند.
    • - I saw him twice.
    • - دوبار او را دیدم.
    • - He is twice as fast.
    • - سرعت او دو برابر است.
    • - I am twice as old as you are.
    • - سن من دو برابر سن تو است.
    • - twice a day
    • - روزی دو بار
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد twice

  1. adjective To double the degree
    Synonyms: doubly, double, two-times, once and again, over again, once-over, two-time

ارجاع به لغت twice

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «twice» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/twice

لغات نزدیک twice

پیشنهاد بهبود معانی