فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Twice

twaɪs twaɪs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb A2

دو بار، دو دفعه، دو مرتبه، دو برابر

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

He called his wife twice but she didn't answer.

همسرش را دو بار صدا کرد اما او جواب نداد.

I had to remind her twice to finish her homework.

باید دو دفعه به او یادآوری می‌کردم که تکلیفش را تمام کند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

I saw him twice.

دوبار او را دیدم.

He is twice as fast.

سرعت او دو برابر است.

I am twice as old as you are.

سن من دو برابر سن تو است.

twice a day

روزی دو بار

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد twice

  1. adjective to double the degree
    Synonyms:
    double doubly two-times over again two-time once and again once-over

ارجاع به لغت twice

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «twice» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/twice

لغات نزدیک twice

پیشنهاد بهبود معانی