به گوش نرسیدن صدا بهدلیل وجود صدای بلندتر از آن، (صدا) خفهکردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Don't let the noise of others' opinions drown out your own inner voice, heart and intuition.
نگذارید سروصدای عقاید دیگران، صدای درونی، قلب و شهود شما را خفه کند.
I immediately turned up the TV in an attempt to drown out my brother's tuba practice.
بلافاصله تلویزیون را روشن کردم تا صدای تمرین ساز توبای برادرم به گوشم نرسد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «drown out» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/drown-out