امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Electrode

iˈlektroʊd ɪˈlektrəʊd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    electrodes

معنی‌ها

noun
الکترود

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
noun
قطب مغناطیسی، قطب الکتریکی، الکترود
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد electrode

  1. noun terminal
    Synonyms: plate, wire, inert anode, inert cathode, copper cathode, zinc anode

ارجاع به لغت electrode

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «electrode» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/electrode

لغات نزدیک electrode

پیشنهاد بهبود معانی