فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Ethnic

ˈeθnɪk ˈeθnɪk

صفت تفضیلی:

more ethnic

صفت عالی:

most ethnic

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1

نژادی، قومی، وابسته به نژادشناسی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

I do believe it is possible for different ethnic groups to live together in harmony.

من معتقدم گروه‌های قومی می‌توانند در کنار یکدیگر با همدلی زندگی کنند.

ethnic characteristics

ویژگی‌های نژادی

noun countable

شخص متعلق به اقلیتی از مردم که دارای زبان و فرهنگ و رسوم مشترک خود هستند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ethnic

  1. adjective racial, cultural
    Synonyms:
    national native traditional tribal indigenous

لغات هم‌خانواده ethnic

  • noun
    ethnic

ارجاع به لغت ethnic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ethnic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ethnic

لغات نزدیک ethnic

پیشنهاد بهبود معانی