فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Fifteen

ˌfɪfˈtiːn ˌfɪfˈtiːn

شکل جمع:

fifteens

معنی و نمونه‌جمله

noun A1

پانزده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

I was fifteen when I fell in love with her.

پانزده ساله بودم که عاشق او شدم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fifteen

  1. noun the cardinal number that is the sum of fourteen and one
    Synonyms:
    15 x+v
  1. adjective being one more than fourteen
    Synonyms:
    15 x+v

ارجاع به لغت fifteen

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fifteen» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fifteen

لغات نزدیک fifteen

پیشنهاد بهبود معانی