گذشتهی سادهی فعل come
He came home late last night.
دیشب دیر به خانه آمد.
The sun came out from behind the clouds.
خورشید از پشت ابرها بیرون آمد.
میلهی سربی (برای نگهداری قاب شیشه به ویژه در پنجرههای رنگی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The artisan carefully placed each piece of glass into the came.
هنرکار هر شیشه را با احتیاط درون میلهی سربی قرار داد.
The came added a beautiful and decorative touch to the window.
میلهی سربی جلوهای زیبا و تزئینی به پنجره افزود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «came» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/came