امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Became

bɪˈkeɪm bɪˈkeɪm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • مصدر:

    become
  • شکل سوم:

    become
  • سوم‌شخص مفرد:

    becomes
  • وجه وصفی حال:

    becoming

معنی و نمونه‌جمله‌ها

گذشته‌ی ساده‌ی فعل become

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- She became a doctor after years of studying and hard work.
- او پس‌از سال‌ها تحصیل و تلاش، پزشک شد.
- The old house became a beautiful home after being renovated.
- خانه‌ی قدیمی پس‌از بازسازی به خانه‌ای زیبا تبدیل شد.
- The caterpillar became a butterfly after undergoing metamorphosis.
- کرم پیله‌ساز پس‌از دگردیسی به پروانه تبدیل شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد became

  1. verb Enhance the appearance of
    Synonyms: suited, flattered, enhanced
  2. verb Enter or assume a certain state or condition
    Synonyms: suited, graced, flattered, behooved, got, beseemed, waxed, turned, embellished, shifted, rose, heightened, befitted, passed, fitted, adorned, grew, ornamented, evolved, garnished, enhanced, enriched, changed, matched, betided, befell, displayed, accorded, went
    Antonyms: spoilt, distorted
  3. verb To be in keeping with
    Synonyms: suited, matched, fitted, corresponded, conformed, befitted
  4. verb To come to be
    Synonyms: grew, waxed, matured, turned, converted, got, shifted, come

ارجاع به لغت became

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «became» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/became

لغات نزدیک became

پیشنهاد بهبود معانی