زیرا، چون، بهخاطرِ، بهدلیلِ
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
He did not come to school, because he was ill.
چون بیمار بود به مدرسه نیامد.
He retired because of illness.
بهخاطر بیماری بازنشسته شد.
I succeeded because of you.
تو موجب موفقیت من بودی. (بهخاطر تو موفق شدم.)
که، زیراکه، چونکه، برای اینکه، بهایندلیل که، بهاینعلت که
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The reason I haven't been fired is because my boss hasn't came yet.
دلیل اینکه من اخراج نشدم این است که رئیسم هنوز نیامده است.
"Why didn't you come?" "Because I wasn't invited."
«چرا نیامدی؟» «چونکه دعوت نشده بودم.»
به خاطر، به دلیل، به واسطه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «because» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/because