Since

sɪns sɪns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb conjunction preposition B2
بعد از، پس از، از وقتی که، چون که، نظر به اینکه، از این‌رو، چون، از آنجایی که

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- She arrived Monday and has been here ever since.
- دوشنبه وارد شد و از آن هنگام تا حالا اینجا بودهاست.
- She was ill last week but has recovered since.
- هفته‌ی پیش مریض بود؛ ولی چندی است که خوب شده.
- They are long since gone.
- از مدت‌ها پیش رفته‌اند.
- It's a long time since I saw him last.
- از آخرین باری که او را دیدم، مدت‌ها می‌گذرد.
- They have been reading since ten o'clock.
- از ساعت ده مشغول خواندن بوده‌اند.
- since two hours ago
- از دو ساعت پیش
- She has gained weight since her marriage.
- از زمان ازدواجش وزن زیاد کرده است.
- I have felt lonely since she left.
- از وقتی که او رفته است، احساس تنهایی می‌کنم.
- It is three years since she died.
- از زمانی که او مرد، سه سال گذشته است.
- Since you are tired, let's not go.
- چون خسته هستی، بهتر است نرویم.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد since

  1. preposition Because
    Synonyms: because, as, for, considering, inasmuch-as, forasmuch-as, in consideration of, after, after-all, afterward, ago, insomuch as, already, seeing that, in view of the fact, for the reason that, by reason of, on-account-of, from, in-view-of, hence, later, now, past, subsequently, therefore, whereas
  2. preposition Between the present and a previous time
    Synonyms: after, ago, from the time of, subsequent to, following, more recently than, until now
  3. adjective
    Synonyms: afterward, already, because, from, hence, later, now, past, subsequently, therefore, whereas

Collocations

ارجاع به لغت since

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «since» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/since

لغات نزدیک since

پیشنهاد بهبود معانی