امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Stemmed

American: ˈstemd British: stemd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    stems
  • وجه وصفی حال:

    stemming

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
(به‌طور معمول در ترکیب) دارای ساقه یا پایه یا ستاک از نوعی به‌خصوص

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- a long-stemmed flower
- گل ساقه بلند
adjective
دارای ساقه‌ی کنده‌شده، بی‌ساقه
- Stemmed cherries.
- گیلاس‌هایی که ساقه‌ی آن‌ها را کنده‌اند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stemmed

  1. verb Stop the flow of a liquid
    Synonyms: originated, halted, withstood, sprung, stopped, stocked, risen, stalled, derived, rooted, proceeded, restrained, resisted, prevented, opposed, impeded, issued, hindered, flown, deterred, arisen, dammed, curbed, emanated, countered, controlled, contained, checked, come, branched, based, arrested
    Antonyms: caused, aided, helped, encouraged
  2. adjective (of plants) producing a well-developed stem above ground
    Synonyms: caulescent, cauline
  3. adjective Having a stem or stems or having a stem as specified; often used in combination
    Antonyms: acaulescent, stemless

ارجاع به لغت stemmed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stemmed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stemmed

لغات نزدیک stemmed

پیشنهاد بهبود معانی