فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Food Technology

ˈfuːd tekˌnɑːlədʒi ˈfuːd tekˌnɒlədʒi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
تکنولوژی غذا و آشپزی فناوری غذا، فناوری مواد غذایی (به‌کارگیری اصول علمی و فناوری برای تولید، فراوری، نگهداری، بسته‌بندی و توزیع مواد غذایی) link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی غذا و آشپزی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- She studied food technology at university and now works in a food safety lab.
- او در دانشگاه فناوری مواد غذایی خواند و اکنون در آزمایشگاه ایمنی غذایی کار می‌کند.
- Thanks to advancements in food technology, we can enjoy fresh produce all year round.
- به‌لطف پیشرفت‌های فناوری غذا، می‌توانیم در تمام طول سال از محصولات تازه لذت ببریم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد food technology

  1. noun a branch of food science that deals with the production, processing, preservation, packaging, labeling, quality control, and research and development of food products

ارجاع به لغت food technology

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «food technology» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/food-technology

لغات نزدیک food technology

پیشنهاد بهبود معانی