زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Fraying

American: ˈfreɪɪŋ British: ˈfreɪɪŋ

گذشته‌ی ساده:

frayed

شکل سوم:

frayed

سوم‌شخص مفرد:

frays

معنی

چیز فرسوده، چیز ساییده‌شده، فرسایش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fraying

  1. verb cause friction
    Synonyms:
    rubbing scratching chafing fretting straining clashing conflicting disputing contesting brawling scuffling battling combatting attacking assailing shredding unravelling ravelling alarming broiling

سوال‌های رایج fraying

گذشته‌ی ساده fraying چی میشه؟

گذشته‌ی ساده fraying در زبان انگلیسی frayed است.

شکل سوم fraying چی میشه؟

شکل سوم fraying در زبان انگلیسی frayed است.

سوم‌شخص مفرد fraying چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد fraying در زبان انگلیسی frays است.

ارجاع به لغت fraying

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fraying» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fraying

لغات نزدیک fraying

پیشنهاد بهبود معانی