فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Freehand

ˈfriːhænd ˈfriːhænd

توضیحات:

شکل نوشتاری دیگر این لغت: free-hand

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective adverb

بی‌اسباب، بی‌افزار، بی‌ابزار، با دست باز، آزاد

a freehand drawing

نقاشی با دست آزاد

She sketched the portrait freehand, capturing every detail effortlessly.

او پرتره را بی‌ابزار ترسیم کرد و تمام جزئیات را به‌آسانی ثبت کرد.

verb - intransitive verb - transitive

(بدون ابزار خاصی) کشیدن، ساختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

He wanted to freehand a sketch of the bustling cityscape.

او می‌خواست طرحی از منظره‌ی شهری شلوغ را بکشد.

She can easily freehand complex shapes with just a pencil.

او به‌راحتی می‌تواند اشکال پیچیده را تنها با یک مداد بکشد.

noun countable uncountable

آزادی در تصمیم

The organization promotes freehand, empowering employees to take initiative.

این سازمان آزادی در تصمیم را ترویج می‌کند و به کارمندان قدرت می‌دهد تا ابتکار عمل کنند.

The manager appreciated the team’s freehand to explore innovative solutions.

مدیر از آزادی در تصمیم تیم برای کشف راه‌حل‌های نوآورانه قدردانی کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد freehand

  1. adjective done by hand without mechanical aids or devices
    Synonyms:
    freehanded picturable pictural scenographic pastose
  1. noun
    Synonyms:
    painty

ارجاع به لغت freehand

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «freehand» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/freehand

لغات نزدیک freehand

پیشنهاد بهبود معانی